تو میتونی اما با تلاش و ...
دیشب بردیمت باغ جنت، عاشق قسمت بازی هستی آخه هیایو و سر و صدای بچه ها رو میشنوی و جیغ و داد و ذوق فراوان باهاشون هم صدا میشی سوار سرسرت میکنیم تا حسابی لذت ببری بابایی شبها که می برتت تو محوطه، گلها و گربه رو بهت نشون میده و کلمه "گل و گربه "رو برات زیاد تکرار میکنه شما هم اخیرا تا گل میبینی از ته حلق میگی "گ ک با ضمه" و یا "اگ اک، الف با ضمه، ک و گ با ساکن" نازنینم تلاشت برای صحبت کردن قابل تحسینه، پشتکارت ژنتیکیه به پدر و مادرت رفتی، دوست دارم زودتر به حرف بیای، بگی مامان تشنمه، گرسنمه، خودت بگی که گرمته یا نه و... الان دارم جوری برات همه چیزو فراهم میکنم که حس میکنم برات بهتره دلم میخواد خودتم به طور مستقیم نظر بدی داری ...